split تقسیم، توزیع، تفکیک، شکستگی، شکاف، ترک، ترکیدگی، انشعاب، گسست، آجر نیملایی (بنایی)، شکستن، تقسیم شدن، انشعاب کردن، قسمت کردن
sponsor ضامن، متعهد، کفیل، حامی، پشتیبان، بانی، حمایت کردن، ضامن شدن، ضمانت کردن، متعهد شدن، مسؤولیت به عهده گرفتن، برگزار کردن، سازمان دادن
spotlight پروژکتور، نورافکن، نورافکن نقطهای، نور نقطهای، کانون توجه، مرکز توجه، نور انداختن، روشن کردن، برجسته کردن، در کانون توجه قرار دادن