در حال بارگذاری ...
 
 
لغت توضیح

slag (blast furnace)

تفاله کوره بلند، روباره کوره بلند سرباره کوره آهن‌گذاری

slag heap

کپه روباره، توده سرباره

slate

سنگ‌لوح، تخته‌سنگ، آردواز

slave

برده، بنده، مطیع، غلام، سخت کار کردن، جان کندن، زحمت کشیدن

sleep

خواب، خواب رفتن، خوابیدن

sleet

برف و باران، برفابه

sleeve

غلاف (بتن مسلح)، بوشن (لوله‌کشی)

slender

بلند و باریک، کشیده، بلند و نازک

slew

چرخیدن، چرخ زدن، لیز خوردن، سُر خوردن، چرخاندن

slide

لغزش، لغزه، سُر، سُرش، اسلاید، افت، سقوط، نزول، سُر خوردن، لغزیدن، لیز خوردن، پایین آمدن، سقوط کردن، افت داشتن

sliding – scale traffic

تعرفه مبتنی بر مقیاس متغیر، تعرفه تعدیل‌پذیر، تعرفه با پایه متحرک

slight

ناچیز، بی‌اهمیت، کم‌بها، کوچک، کم، جزیی، اندک، مختصر، نازک، ضعیف، لاغر، باریک

« ۵۹۳  ۵۹۴  ۵۹۵ ۵۹۶ »
۳۶ از ۲۶۶۵۹ نتیجه
۵۹۵ از ۷۴۱ صفحه
نتایج در هر صفحه: ۱۲۲۴۳۶۴۸۶۰