در حال بارگذاری ...
 
 
لغت توضیح

adjoining

هم مرز، متصل، پهلوی هم، پیوسته

adjust v/

تنظیم کردن، میزان کردن، تعدیل کردن، اصلاح کردن، وفق دادن، سازگار کردن، تطبیق دادن

adjustment

تنظیم، میزان، تعدیل، اصلاح، کاهش قیمت، تعدیل قیمت

adjustment clause (price)

ماده یا شرطی برای تجدید‌نظر در قیمت، ماده مربوط به تعدیل قیمت

administration

اداره، اجرا، اعمال، مجریان، مسئولان، دولت، زمامداری

admission

پذیرش، قبول، ورود، ورودی، حق ورود، ورودیه

« ۱۱  ۱۲  ۱۳ ۱۴ »
۳۶ از ۲۶۶۵۹ نتیجه
۱۳ از ۷۴۱ صفحه
نتایج در هر صفحه: ۱۲۲۴۳۶۴۸۶۰