در حال بارگذاری ...
 
 
لغت توضیح

activity

فعالیت، اشتغال، کار، اقدام، عملکرد

actual a/

واقعی، حقیقی، فعلی، کنونی، موجود

actual cost

بهای تمام شده واقعی، هزینه واقعی

actual green

(زمان) سبز واقعی (چراغ راهنمایی)

actuation

القا، به کار انداختن، تحریک، برانگیختن

actuation (vehicle) [signals]

سیستم القایی که به چراغ راهنمایی متصل می‌شود و قادر است عملکرد آن را با توجه به اطلاعات دریافتی از حس‌گرها اصلاح نماید و منحصراً برای یک تقاطع قابل اعمال می‌باشد.

acuity

تیزی، تیزهوشی، تیزبینی

« ۹  ۱۰  ۱۱ ۱۲ »
۳۶ از ۲۶۶۵۹ نتیجه
۱۱ از ۷۴۱ صفحه
نتایج در هر صفحه: ۱۲۲۴۳۶۴۸۶۰