در حال بارگذاری ...
 
 
لغت توضیح

way (give)

راه دادن، رعایت کردن حق عبور، رعایت کردن حق تقدم، تسلیم شدن، میدان دادن

way (refusal to give)

امتناع کردن از رعایت حق تقدم،‌ راه ندادن، نپذیرفتن حق تقدم طرف مقابل

way (through traveled) [USA]

عرض کل قابل استفاده توسط وسایل نقلیه، عرض کل سواره‌رو و شانه [اصطلاح آمریکایی]

way bill

بارنامه، (برای مسافر) لیست مسافران

way of life

روش زندگی، رویه زندگی، سبک زندگی

way station

استراحتگاه (در جاده)، ایستگاه فرعی (راه‌آهن)

way width (traveled) [USA]

عرض کل قابل استفاده توسط وسایل نقلیه، عرض کل شانه و سواره‌رو [اصطلاح آمریکایی]

wayside

کنار جاده، کنار راه

weak

ضعیف، کم سو، سست، کم رنگ، کم رونق، متزلزل، بی‌ثبات

weak spot

نقطه ضعیف، محل دارای آسیب‌پذیری خاص

wear

ساییدگی، فرسایش، سایش، فرسودگی، کهنگی، پوشیدنی، پوشش، پوشاک، ساییدن، کهنه شدن، ساییده شدن، پوشیدن، به تن کردن، درست کردن، ایجاد کردن (شیار، سوراخ و ...)

wear (surface)

ساییدگی سطحی، فرسودگی سطحی، فرسایش سطحی

wear (tyre)

فرسایش لاستیک، استهلاک لاستیک

« ۱۰۹۰  ۱۰۹۱  ۱۰۹۲ ۱۰۹۳ »
۲۴ از ۲۶۶۵۹ نتیجه
۱۰۹۲ از ۱۱۱۱ صفحه
نتایج در هر صفحه: ۱۲۲۴۳۶۴۸۶۰