در حال بارگذاری ...
لغت توضیح

user

کاربر، استفاده کننده، مصرف کننده، به کار برنده

user cost

هزینه کاربر، هزینه استفاده کننده

user group

گروه کاربر، گروه استفاده کننده

user guide

راهنمای استفاده کننده، راهنمای کاربر

Usual

معمول، متداول، رایج، مرسوم، عادی، معمولی، همیشگی

utilities

خدمات رفاهی، خدمات عمومی

utility

مطلوبیت، سودمندی، فایده‌مندی، فایده، چندکاره، چندمنظوره

utility (public)

شرکت خدمات عمومی (آب، برق، حمل‌ونقل و ...)

صفحه  1059  از  1111