در حال بارگذاری ...
در مرورگر شما Javascript فعال نیست. برای استفاده بهتر از این سایت آن را فعال کنید.
بیشتر
لغت
توضیح
undivided highway
راه تفکیک نشده، راه با مسیر رفت و برگشت جدا نشده
undulate
موج زدن، پیچ و تاب خوردن، موجدار بودن، موجدار کردن، تابدار کردن، نوسان داشتن
undulation
شکل موجی، موجی شکل، نوسان
undulation (surface)
موجداری سطح، نوسان سطحی
undulation of the ground
موجدار شدن زمین
uneven a/
ناهموار، ناصاف، متفاوت، متغیر، نامنظم، مرتعش، (عدد) فرد
uneven ground
زمین ناهموار
uneven road sign
تابلوی راه ناهموار
unevenness
ناهمواری، ناصافی، بینظمی، نامرتبی
unfair
غیرمنصفانه، غیر عادلانه، نادرست، بیانصاف، مغرض
unfair competition
رقابت ناسالم، رقابت ناعادلانه
unfasten one’s seat belt lv/
باز کردن کمربند ایمنی
ungated level crossing
تقاطع همسطح (راه با راهآهن) بدون مستحفظ (راهبند)
ungraded material
مصالح دانهبندی نشده (در هم)
unguarded
بدون مستحفظ، بدون محافظ، بدون نگهبان، حساب نشده، نسنجیده، بیملاحظه
unguarded level crossing
تقاطع همسطح (راه با راهآهن) بدون مستحفظ
unhealthy
بیمارگونه، مریض، ناسالم، نابسامان، بحرانی، مضر، بیماریزا، خطرناک، وخیم
unhealthy housing
اسکان غیر بهداشتی، اسکان نابسامان
uniform
یکنواخت، یکدست، هماهنگ، همانند، هم شکل
uniform flow [water]
جریان یکنواخت [آب]
uniform vehicle code
مجموعه قوانین هماهنگ وسایل نقلیه، آییننامه هماهنگ وسایل نقلیه
uniformity
یکنواختی، یکدستی، همانندی، هماهنگی، همسانی، هم شکلی، یکپارچگی
uniformity of illuminance
یکنواختی روشنایی
uniformity ratio [illuminance]
نسبت یکنواختی [روشنایی]
صفحه 1050 از 1111