در حال بارگذاری ...
لغت توضیح

wild

وحشی، غیر اهلی، اهلی نشده، خود رو، جنگلی، بیابانی، صحرایی (گیاه)، بایر، برهوت، بی‌آب و علف (زمین)، خالی از سکنه (سرزمین)، توفانی، ناآرام، شدید، تند، بی‌هدف، بی‌نقشه، غیر منطقی، نسنجیده، حساب‌نشده، محیط طبیعی، محیط وحش

willingness

میل، تمایل، رضای خاطر، رضایت، رغبت، علاقه، اشتیاق

صفحه  2200  از  2222