در حال بارگذاری ...
در مرورگر شما Javascript فعال نیست. برای استفاده بهتر از این سایت آن را فعال کنید.
بیشتر
لغت
توضیح
watering
آبیاری
waterlogged a/
خیس آب، عرق آب (زمین)، پر از آب، آبگرفته (قایق)
waterproof a/
ضد آب، ضد آب کردن
waterproof joint
درز آببند
waterproofing
آببندی
waterproofing course
لایه عایق، لایه آببندی، لایه مقاوم در برابر نفوذ آب
waterproofing joint
درز آببندی
waterproofing layer
لایه آببندی
watershed
آبریز، آبچکان (ساختمان)، مرز آبریز، آبپخشان (هیدرولوژی) حوزه آبریز (هیدرولوژی)
waterspout
تنوره دریایی، گردباد دریایی (جغرافیا)، (دهانه) لوله آب
watertight
ضد آب، نفوذناپذیر، آببندی شده
watertightness
آببندی
صفحه 2181 از 2222