در حال بارگذاری ...
 
 
لغت توضیح

warrant

دستور کتبی، حکم، مجوز، اجازه، حواله،‌ رسید، فیش، کوپن، عذر موجه، دلیل قانع کننده، توجیه کردن، موجه ساختن، اقتضا کردن، تضمین کردن ضمانت کردن

warranty

ضمانت، گارانتی، ضمانت نامه، مجوز، اجازه، توجیه، دلیل

wary

محتاط، مواظب، مراقب، بیمناک، نگران

wash

شستشو، شستن، شستنی‌ها، لایه نازک رنگ، لایه آبرنگ رقیق، با خود بردن، با خود آوردن، شستن و بردن (در مورد سیل، امواج و ...) کندن، ایجاد کردن (گودال، شیار) قابل شستشو بودن

washer

واشر، پولک، شوینده، ماشین رختشویی

« ۲۱۷۰  ۲۱۷۱  ۲۱۷۲ ۲۱۷۳ »
۱۲ از ۲۶۶۵۹ نتیجه
۲۱۷۲ از ۲۲۲۲ صفحه
نتایج در هر صفحه: ۱۲۲۴۳۶۴۸۶۰