در حال بارگذاری ...
لغت توضیح

unguarded

بدون مستحفظ، بدون محافظ، بدون نگهبان، حساب نشده، نسنجیده، بی‌ملاحظه

unhealthy

بیمارگونه، مریض، ناسالم، نابسامان، بحرانی، مضر، بیماری‌زا، خطرناک، وخیم

uniform

یکنواخت، یکدست،‌ هماهنگ، همانند، هم شکل

uniform vehicle code

مجموعه قوانین هماهنگ وسایل نقلیه، آیین‌نامه هماهنگ وسایل نقلیه

uniformity

یکنواختی، یکدستی، همانندی، هماهنگی، همسانی، هم شکلی، یکپارچگی

صفحه  2100  از  2222