در حال بارگذاری ...
در مرورگر شما Javascript فعال نیست. برای استفاده بهتر از این سایت آن را فعال کنید.
بیشتر
لغت
توضیح
town (county)
مرکز استان، مرکز ناحیه، حاکمنشین
town (dormitory)
شهر محل سکونت (بریتانیا)
town (frontier)
شهر مرزی
town (garden)
باغشهر
town (harbour)
شهر بندری
town (historic)
شهر تاریخی
town (inner)
بخش مرکزی شهر
town (large)
شهر بزرگ، کلانشهر
town (medium – sized)
شهر متوسط
town (new)
شهر جدید
town (old)
شهر قدیمی
town (outer)
شهر دورافتاده
صفحه 1999 از 2222