در حال بارگذاری ...
work
کار، عمل، امر، نتیجه کار، شغل، کاری، شغلی، محل کار، اثر، تألیف، کار کردن، شاغل بودن، مشغول به کار بودن، فعالیت کردن، تلاش کردن، اثر داشتن، مؤثر بودن، عمل کردن، کار کشیدن، به کار انداختن، بهره‌برداری کردن، موجب شدن، منجر شدن، عمل آوردن، نقش انداختن
26486