در حال بارگذاری ...
rule
قاعده، اصل، قانون، دستور، رسم،‌ آیین، عرف، قدرت، نفوذ، خط‌کش، متر، شمشه، اندازه‌گیر، خط مستقیم، جکومت کردن، فرمان راندن، حکم صادر کردن، تسلط داشتن، غلبه کردن، خط‌کشی کردن
19842