چه بر سر بازار فروش بلیت هواپیما در ایران آمده است ؟
به گزارش پرتال حمل و نقل به قلم خلیل الله معمارزاده ، در هیچ کجای جهان ، فروش یک صندلی در یک هواپیما در بازار توزیع تا این حد به جدالی پیچیده میان منافع پنهان ، عدم شفافیت ساختاری و عطش واسطهگری بدل نشده است که در بازار ایران امروز شاهد آن هستیم . در کشوری که پرواز نه فقط ابزار جابهجایی ، بلکه کالایی سوداگرانه شده ، پرسش اینجاست : چه بر سر «فروش بلیت» آمده که چنین به باتلاقی از ترفندهای غیراخلاقی ، نفوذهای سازمانیافته و تخریب منابع ملی و مصالح عمومی بدل شده است ؟
پس از این همه سال ها و سوابق و تجربیات میدانی گذشته در صنعت هوایی ، امروز بیش از هر زمان دیگری با حقیقتی تلخ مواجهام : ما نه با بازار رقابتی مواجهایم ، نه با ساختاری که به مسافران یا حتی منافع خود شرکت هواپیمایی وفادار باشد . بلکه با شبکهای گسترده از واسطهها ، بازیگران پنهان و تصمیمگیرانی مواجهیم که گاه خود عامل اصلی تورم قیمت ، بیثباتی در عرضه و بیاعتمادی در تقاضا هستند . دردناکتر آنکه بسیاری از آنان لباس قانون به تن دارند ، اما سلاح سوداگری در دست .
شرکتهای هواپیمایی ، به ویژه در شرایط فعلی تحریم و تنگناهای ارزی ، ناچارند برای تأمین منابع مالی ، درهای فروش را به سمت کانالهای خارجی یا پنهان یا سوداگران چارتری باز کنند و عقلانیت و تدبیر بازرگانی مدیریت مبتنی بر سود درون زا و عملیاتی خود را برونسپاری کنند و به سودهای غیرشفاف غیرعملیاتی متکی باشند . این یعنی بخشی از درآمد ملی ، به جای گردش در اقتصاد داخلی ، مستقیماً یا غیرمستقیم جذب شبکههایی خارج از نظام رسمی میشود ؛ شبکههایی که نامشان گاه "پلتفرم بینالمللی" است و گاه صرفاً "فلان آژانس آنلاین فروش OTA متصل به منبع خارجی". اما در باطن ، همان الگوی فرار سرمایه ، غارت منابع و نادیدهگرفتن حقوق مشتری ایرانیست .
صنعت حملونقل هوایی ایران ، با تمام پتانسیلهای راهبردی و منابع انسانی متخصصش ، گرفتار استراتژیهایی شده که نه بر پایه آیندهنگری ، بلکه بر اساس روزمرگی و بقا نوشته شدهاند . این صنعت ، اگرچه ظاهرش مدرن و بینالمللیست ، اما در عمل اسیر الگوهاییست که بیشتر به اقتصادهای بیمار و رانتی شباهت دارد تا ساختاری رقابتی و پایدار .
برای نجات این بازار ، نخست باید از پردهبرداری آغاز کرد؛ از افشا و روشنگری . باید دانست که چه کسانی سود اصلی را از «فروش بلیت» میبرند ؟ به عنوان مثال چگونه بلیت یک مسیر داخلی با نرخ ارز خارجی فروخته میشود ، در حالی که دستمزد، خدمات و سوخت آن بر پایه ریال تأمین شده ؟ و مهمتر اینکه ، این جریان چگونه به تضعیف برند ملی ، فرار مشتری به بازارهای غیررسمی و بیاعتمادی فراگیر انجامیده است ؟
ما نیازمند بازتعریف مفهوم «فروش» و بازار توزیع و مدیریت درآمد و عایدی در شرکتهای هواپیمایی ایرانی مبتنی بر تخصص هستیم . فروش نه صرفاً عددی در گزارشات مالی، بلکه بخشی از استراتژی و امنیت و حیثیت و عزت نفس اقتصادی یک شرکت هواپیمایی است . در غیر این صورت ، هر بلیتی که امروز با دلار و یا از مسیرهای مبهم فروخته میشود ، فردا منافع ملی و مصالح عمومی را خواهد سوزاند .
این نوشته، نه زنگ پایان ، که آغازیست برای یک اصلاح اساسی . اصلاحی که تنها با شجاعت ، شفافیت و بازگشت به اصول حرفهای و شفافیت در بازار توزیع و نظام مالی شرکتهای هواپیمایی ایرانی ممکن است و این مسئولیت ، پیش از همه ، بر دوش تک تک ماست ؛ آنان که سالها در این صنعت زیستهاند ، تجربه اندوختهاند و اکنون وقت آن است که نه صرفاً ناظر ، که مطالبه گر و کنشگرِ تغییر به اندازه توان و وسع خود در کنار همدیگر و در شعاعی که می توانیم باشیم .
منتظر حضور شما در پیج اینستاگرام iranway هستیم