در حال بارگذاری ...

راهدار و راننده

راه بی راهدار بی معنی ست

حامل اضطراب و نا امنی ست

 

 

راه بی راهدار یعنی مرگ

صحنه جنگ باد با گلبرگ

 

 

باد ، خود استعاره از خطر است

برگ گل نیز سمبل بشر است

 

 

بر سر راه  دشت و کوه و کمر

در کمین است اژدهای خطر

 

 

باید این اژدها مهار شود

راه همراه راهدار شود

 

 

راه بی راهدار ایمن نیست

حامل التهاب و نا امنی ست

 

 

راهداری که در مسیر شماست

دلتان از کمند بیم رهاست

 

 

کم شود احتمال هر خطری

تا که با راهدار همسفری

 

 

با تو تا راهدار همراه است

سفر جاده ای چه دلخواه است

 

 

گرچه راه و خطر عجین باشد

هر طرف ، مرگ در کمین باشد

 

 

راهداری ولی در کنار شماست

بهترین یاور است و یاور شماست

 

 

خطراتی که قاتل جان است

عاملش نیز گاه انسان است

 

 

می شود خستگی راننده

قاتل زندگی راننده

 

 

خستگی بود یک و اما دو

گفت و گو حین راندن خودرو

 

 

دهد از دست تا تمرکز را

گم کند جای گاز و ترمز را

 

 

صغر سن و ضعف راننده

کرکس مرگ را چراننده

 

 

عامل دیگری محیط بود

که خطر ساز و هولناک شود

 

 

خطرات محیط هم مثلا

ریزش کوه ، صاعقه ، بهمن

 

 

زلزله ، لغزش زمین ، طوفان

سیل یا پرتگاه  یا کوران

 

 

عامل دیگری ، خود خودرو است

گاه این دوست نیز دشمن تو است

 

 

سرعت مطمئنه را دریاب

نیست رانندگی ، قرین شتاب

 

 

بازبینی خودرو الزامی است

نقص فنی شروع ناکامی است

 

 

باعث رنجش و عذاب شود

سفر خوبتان خراب شود

 

 

الغرض با تمام این اوصاف

سفرت را به مرکز و اکناف

 

 

اول آغاز کن به نام خدا

پس از آن پاس دار قانون را

 

 

راه ها ایمن است و بی خطراست

تا تو را  راهدار همسفر است

 

 

راه با راهدار معنا یافت

راهداری در قلب ها جا یافت

 

شاعر : حسین عبدی


| شناسه مطلب: 35184




شعر و نثر



نظرات کاربران