تقابل با دنیا و فرصتهای لجستیکی که از دست میروند
اگر ده سال پیش میگفتیم با اصلاح رویکردها و انجام سرمایهگذاریها میتوانیم موقعیت استراتژیک کشور را در منطقه احیا کنیم و به نوعی امکان جبران مافات وجود داشت ؛ با کمال تاسف اکنون به سختی میتوان چنین ادعایی کرد .
موقعیت جغرافیایی و لجستیکی ایران از دیرباز مورد توجه جهانیان ، به خصوص قدرتهای بزرگ دنیا و رقبای منطقهای بوده و همواره به عنوان یک برگ برنده در تعاملات بینالمللی و دست برتر ایران در چانهزنیهای سیاسی و اقتصادی ایفای نقش کرده است .
اما سوال کلیدی و چالشی که اکنون مطرح است اینکه آیا همچنان این موقعیت برتر لجستیکی ایران برقرار است ؟ و همچنان کشورهای منطقه و دنیا به موقعیت سوقالجیشی ایران وابستهاند ؟
با کمال تاسف باید پاسخ این سوال را منفی دانست! هرچند که هنوز نیز در خیلی از جلسات دولتمردان و نشستهای تخصصی همچنان بر دست برتر موقعیت جغرافیایی ایران تاکید میشود ؛ اما واقعیت چیز دیگریست .
موقعیت برتر لجستیکی ، یک موهبت خدادادی برای یک کشور هست ولی دایمی نیست و اگر کشوری آن موهبت را قدر نداند و آن را به فعل در نیاورد ؛ قطعا به زودی آن برتری را از دست خواهد داد .
این تفکر برخی مسئولین ما به شدت اشتباه است که فکر میکنند همچنان ایران بهترین موقعیت جغرافیایی را در منطقه دارد . متاسفانه با غفلت از تحولات سریع پیرامونی که طی چند سال اخیر اتفاق افتاده است، حسابی در خواب خرگوشی فرو رفتهایم و اگر هرچه سریعتر از این غفلتزدگی به خود نیاییم ، به زودی جا ماندن همیشگی از قافله توسعه و پیشرفت را نظارهگر خواهیم بود .
طی چند دهه اخیر که ما درگیر تنازعات و کشمکش با کشورهای مختلف (مخصوصا آمریکا و کشورهای عربی) بودهایم و در باد موقعیت برتر کشورمان و نعمتهای خدادادی این سرزمین خوابیدهایم ؛ طرفهای مقابل با سرمایهگذاریهای هنگفت ، ایران را از یک کشور کانونی و هاب که زمانی در مسیر پنج کریدور اصلی ترانزیت و حملونقل بینالمللی قرار داشت به یک کشور منفعل و بیتاثیر در تعاملات تجاری بینالمللی و منطقهای تبدیل کردهاند !
به این پروژههای به بهرهبرداری رسیده لجستیکی در اطراف ایران دقت کنید: شکلگیری هابهای لجستیکی جبل علی امارات ، حمد قطر ، صلاله و صحار عمان ، گوادر پاکستان ، مسیر دریایی باکو - ترکمنباشی از دریای خزر ، مسیر ریلی چین - اروپا از شمال دریای خزر ، و مسیرهای انتقال خطوط لولهای که از عراق و سوریه و نیز در شمال و جنوب کشور کشیده شده است .
نگاهی به تحولات و زیرساختهای لجستیکی شکل گرفته در کشورهای همسایه طی دو سه دهه اخیر نشان میدهد که تقریبا تمامی خطوط اصلی تجارت در منطقه (اعم از خطوط لوله، خطوط ریلی، مسیرهای دریایی و هوایی) به نحوی توسعه یافتهاند که ایران در رینگی واقع شده است که کاملا قابل دور زدن است . چنانچه این خطوط تجاری جدید به صورت شماتیک روی نقشه بیایند ، عمق فاجعه در مورد آینده کشورمان جلوی چشمانمان خواهد بود .
اگر ده سال پیش میگفتیم با اصلاح رویکردها و انجام سرمایهگذاریها میتوانیم موقعیت استراتژیک کشور را در منطقه احیا کنیم و به نوعی امکان جبران مافات وجود داشت ؛ با کمال تاسف اکنون به سختی میتوان چنین ادعایی کرد .
اکنون که صدها میلیارد دلار صرف شکل دادن زیرساختهای لجستیکی به شکلی که ایران دور زده شود ، شده است ؛ بسیار سخت و تقریبا ناممکن است که ایران بتواند (لااقل نیازمند ارادهای پولادین و سرمایهگذاریهای دهها میلیارد دلاری است) به مقابله با آن همه سرمایهگذاریهای صورت گرفته برخیزد .
و اینها همان فرصتهای از دست رفته و هزینههای ناملموس و غیرمستقیمی است که سالها انزوا از تعاملات و مناسبات بینالمللی (چه بخاطر تحریمهای خارجی و چه بخاطر فرصتسوزیهای داخلی) بر کشور تحمیل شده و آثار و تبعات آن حتی چندین برابر هزینههای سنگین مستقیم، بر کشور و به خصوص نسلهای آینده هزینه تحمیل خواهد شد .
نویسنده : مجتبی سلیمانی سدهی ؛ سردبیر ماهنامه لجستیک و زنجیره تامین