ضرورت و راهکارهای حضور بنگاههای ایرانی در «زنجیرههای تامین جهانی»
زندگی و حیات جزیرهای باعث شده تا از مناسبات و قواعد بازیهای بینالمللی ناآگاه باشیم و همین یکی از موانع حضور و عوامل شکست فعالان اقتصادی کشورمان در بازارهای جهانی شده است .
۱)ضرورت
اگر در اواسط دهه ۱۹۹۰ از یک شرکت پرقدرت همچون فورد پرسیده میشد که آیا حاضر است با بعضی از رقبا و تامینکنندگانش همکاری کند و به صورت مشترک فعالیت کنند ، قطعا جوابش منفی بود ؛ ولی الان میبینیم که حتی بزرگترین شرکتها نیز بهصورت یکپارچه با سایر اعضای زنجیره به فعالیت میپردازند . ضرورت یکپارچه شدن اعضای زنجیره در اواخر دهه ۱۹۹۰ درک گردید .
به دلیل رقابتی شدن بازارها و پیوستگی اقتصادی که در دنیا حاصل شده است ، امروزه شاهد آن هستیم که کسبوکارهای انفرادی در حال انقراض بوده و کسبوکارهای زنجیرهای جای آنها را میگیرند . در دنیای کنونی ، یک بنگاه تولیدی یا خدماتی برای ادامه حیات خود ناچار از حضور فعال در یک یا چند زنجیره تامین پویا است و در صورت ادامه فعالیت انفرادی تقریبا میتوان مطمئن بود که به زودی دچار زوال خواهد شد .
از سویی دیگر شاهد اقبال روزافزون کسبوکارها به مقولههای جهانیسازی و منبعیابی برونمرزی طی یکی دو دهه اخیر هستیم که باعث شده تا موضوع «مدیریت زنجیرههای تامین جهانی» به عنوان یک مبحث مهم اقتصادی و تجاری در بسیار از کشورها مورد توجه قرار گیرد . بدون شک ، توسعه اینترنت و ارتباطات ، پیدایش فناوریهای جدید امکان پیگیری و ردگیری لحظهای مسیر و مکان کالا و محصولات در اقصی نقاط جهان ، در کنار برداشته شدن موانع تجارت بین کشورها و حرکت اقتصاد کشورهای مختلف جهان به سمت جهانی شدن را باید سه عامل اصلی شکلگیری و رشد روزافزون زنجیرههای تامین جهانی دانست .
فشارهای بازار جهانی (همچون : رقابت کالاهای خارجی در بازارهای داخلی، رشد تقاضای محصولات خارجی ، لزوم حضور در بازار کشورهای دیگر برای ادامه حیات اقتصادی) ، فشارهای تکنولوژیکی (لزوم دستیابی به فناوریهای نوین)، فاکتورهای هزینهای (همچون : دسترسی به نیروی کار ماهرتر با قیمت پایینتر ، دسترسی به تامینکنندگان ارزانتر و حرفهایتر ، مالیاتها و تعرفههای پایینتر) و فاکتورهای اقتصادی - سیاسی (مثل تعرفههای گمرکی ، سهمیهبندیها ، مسایل زیستمحیطی ، حمایت از تولیدات داخلی) ضرورت توجه به زنجیرههای تامین جهانی را بیش از پیش مشخص مینمایند .
روند تجارت جهانی در دو دهه اخیر نشان میدهد که همواره تجارت جهانی محصولات میانی و نیمهساخته بهطور قابل ملاحظهای بیشتر از محصولات نهایی ، مواد خام و کالاهای سرمایهای بوده است (حدود ۴۰ درصد از کل تجارت جهانی) که موید توسعه زنجیرههای تامین جهانی میباشد . درحالیکه در اوایل دهه ۱۹۹۰ بیش از نیمی از تجارت محصولات میانی بین کشورهای توسعه یافته و تنها ۱۰ درصد بین کشورهای در حال توسعه بود ؛ اما در اواخر دهه ۲۰۰۰ ، کشورهای در حال توسعه در بیش از ۶۰ درصد از تجارت محصولات میانی (که نشانگر حضور در زنجیرههای تامین جهانی است) ایفای نقش کردهاند .
چنانچه بخواهیم بیتعارف صحبت کنیم و بیپرده به دنبال راهکارهای واقعی برای حضور فعال اقتصاد و تجارت ایران در عرصه بینالملل (به عنوان یکی از اهرمهای قوی در جلوگیری از تعدی کشورهای زورگو و مانعی مستحکم در برابر انزوا و تحریم کشورمان) باشیم؛ متاسفانه باید اقرار کنیم که چندین دهه زندگی جزیرهای و دوری تولیدکنندگان و بازیگران اقتصادی کشورمان از تعاملات بینالمللی باعث شده تا نحوه تعامل و همکاری را در عرصه تجارت بینالملل بلد نباشیم و رفتاری همچون انسانهای بدوی در یک جامعه متمدن شهری داشته باشیم!
زندگی و حیات جزیرهای باعث شده تا از مناسبات و قواعد بازیهای بینالمللی ناآگاه باشیم و همین یکی از موانع حضور و عوامل شکست فعالان اقتصادی کشورمان در بازارهای جهانی شده است .
۲)مزیتهای پیوستن به زنجیرههای تامین جهانی
آثار و منافع زنجیرههای تامین جهانی بهخصوص برای کشورهای در حال توسعه بسیار چشمگیر و غیر قابل انکار است:
توسعه صادرات کشور از طریق پیوستن صنایع مختلف به زنجیرههای تامین جهانی؛
دستیابی صنایع کشورها به تکنولوژیها و دانش روز؛
دسترسی به تامینکنندگان و پیمانکاران بیشتر و کاراتر با هزینه کمتر؛
ارتقای استانداردهای محصولات تولیدی؛
آشنایی با بازارهای جهانی و ذائقه مشتریان جهانی؛
دسترسی به بازارهای کشورهای دیگر و امکان نزدیک کردن مکان تولید به بازار مصرف نهایی؛
کمک به بهبود شاخصهای مهم اقتصادی (همچون اشتغال، بهبود مهارتهای نیروی انسانی، تنوع محصولات صادراتی)؛
همپیوندی با کشورهای مختلف و اقتصاد جهانی و در نتیجه دشوار شدن مسیر تحریم و انزوا کشور از سوی دیگران؛
جذب سرمایهگذاریهای خارجی و انتقال تکنولوژی به داخل؛
دسترسی به نیروی کار ارزانتر؛
امکان بهرهمندی از تخفیفها و تشویقهای صادراتی، وارداتی و سرمایهگذاری خارجی؛
۳)پیچیدگیهای حضور در زنجیرههای تامین جهانی
زنجیرههای تامین جهانی علیرغم برخورداری از مزیتهای فرامرزی شدن زنجیرههای تامین ، عموما با مسایل جدیدی روبرو میشوند که زنجیرههای تامین سنتی (درون کشوری) کمتر به آنها گرفتار هستند ؛ از جمله :
در نظر گرفتن هزینههای مهمی همچون دستمزد کارگران ، قیمت زمین و فضا ، تعرفهها و حقوق گمرکی ، مالیاتها ، انحصارها ، مشوقها/موانع سرمایهگذاری خارجی و مانند آن که در کشورهای مختلف متفاوت است کاملا ضروریست و براساس آنها باید هزینههای کل زنجیره تامین کمینه گردد. همچنین شرکتها بایستی موضوع مهم نرخ تبدیل ارز را در زنجیرههای تامین جهانی مورد توجه ویژه داشته باشند .
پیچیدگیهای مدیریت زمان ارسال و تحویل محصولات در زنجیرههای تامینی که اعضای آن در کشورهای مختلفی قرار دارند و زمانهای عملیات مرزی (امور گمرکی) ، و مانند آن که در کشورهای مختلف متفاوت است .
گرچه با جهانی شدن زنجیرههای تامین ، امکان دسترسی به تامینکنندگان و پیمانکاران حرفهای و تخصصی فراهم شده است؛ در عین حال، عموما شاهد افزایش قدرت چانهزنی تامینکنندگان دارای کلاس جهانی با تولیدکنندگان بزرگی هستیم .
مسایل لجستیکی بهخصوص حملونقل در زنجیرههای تامین جهانی کاملا استراتژیک است . انتخاب روش حملونقل مناسب و مهمتر شدن معیار زمان بهجای هزینه در حملونقل بینالمللی باعث پیچیدهتر شدن تصمیمات لجستیکی در زنجیرههای تامین جهانی است . همچنین حملونقل چندوجهی با تاکید بر حملونقل دریایی از مسایل مورد توجه در مدیریت زنجیرههای تامین جهانی است که در مدیریت زنجیرههای تامین درونمرزی کمتر مورد توجه هستند .
جهانی شدن زنجیرههای تامین حتی در طراحی محصول نیز اثرگذار بوده و باعث مقبولیت یافتن رهیافت «طراحی برای لجستیک» برپایه اصل تفکیک تاخیریافته در طراحی محصولات شده است .
در طراحی شبکههای تامین جهانی باید فاکتورهایی همچون نرخ تعرفهها ، نرخ تبدیل ارز ، ریسکهای سرمایهگذاری خارجی، تفاوتهای فرهنگی و مخاطرات سیاسی را نیز باید در کنار سایر فاکتورهای طراحی شبکه مدنظر قرار داد .
۴)چارهجویی و راهکارهای حضور ایران در زنجیرههای تامین جهانی
قدر مسلم ، داشتن اخلاق نیکو پیشنیاز هر اقدام دیگری برای تعامل و همکاری است. همانطور که در روابط انسانی ، برای برقراری روابط دوستانه و بلندمدت با سایر انسانها نیاز به اخلاق نیک و کردار درست است ؛ در روابط اقتصادی - سیاسی نیز اخلاق نیکو و پایدار یک کشور بیشترین تاثیر را در گسترش روابط دوستانه و پایدار با سایر کشورها دارد .
هرچه توانمندیها و ظرفیتهای یک کشور بالا باشد اما آن کشور، اخلاق نیکو در روابط با دیگران نداشته باشد؛ آن توانمندیها و ظرفیتها به کار نخواهد آمد و باعث همکاری سایر کشورها نخواهد شد . کشوری که دارای خلقیات نکوهیده همچون پرخاشگری ، ستیزهجویی ، دشمنپنداری ، نااعتمادی ، سستعنصری ، تضاد در رفتار و گفتار ، و ... باشد با همه توانمندیهایش قطعا محکوم به انزوا و طرد از جامعه جهانی است. کشور عزیزمان ایران نیز چنانچه عزم بر ایفای نقش فعال در عرصه اقتصاد بینالملل داشته باشد (که باید داشته باشد و دارد) باید به عنوان الگویی اخلاقمدار در دنیا شناخته شود و هرچه بیشتر اخلاقهای بدش را طرد کند و به خلقیات نیکویش بیفزاید .
بدون شک ، چنانچه عزمی جدی برای حضور فعال در عرصه بینالملل داشته باشیم لازم است نحوه بازی و تعامل در این عرصه را تمرین کنیم و (احتمالا چندین سال) تجربهاندوزی و یادگیری داشته باشیم تا نحوه رفتار و تعامل در چارچوب قواعد را بیاموزیم. فراهم شدن امکان حضور و فعالیت شرکتهای فعال بینالمللی (که راه و رسم رفتار حرفهای بینالمللی را میدانند) در کشور و از طرفی توانمندسازی و آموزش بنگاههای با قابلیت فعالیت در سطح جهانی ، باعث خواهد شد تا کمکم کسبوکارهای ایرانی وارد زنجیرههای تامین بینالمللی شوند .
باید توجه داشته باشیم که دوره «بازیهای جمع صفر» که نتیجه آن معمولا برد-باخت هست در دنیای کنونی ، بهخصوص در عرصه فعالیتهای اقتصادی بینالمللی ، سالهاست به سر آمده است و اکنون کشورها و بنگاههای اقتصادی، تعاملات خود را برپایه «بازیهای جمع غیرصفر» یا همان بازیهای برد-برد تعریف میکنند . بنابراین هنر ما برای حضور مثبت در عرصه بینالمللی باید همسو کردن منافع با سایرین باشد. البته این همسوسازی بدین معنا نیست که ما لازم است منافع خود را با دیگران هماهنگ کنیم بلکه معنایش این هست که ارتباطاتمان با دیگران را برپایه منافع مشترک تعریف کنیم. لذا، سطح همکاری و موضوع همکاری با سایرین ممکن است متفاوت بوده، یکی برپایه منافع مشترک اقتصادی باشد، دیگری برپایه منافع مشترک سیاسی، و دیگری برپایه منافع مشترک امنیتی.
«لجستیک» ستون فقرات و اسکلت تجارت جهانی و زنجیرههای تامین بینالمللی است. هرچه لجستیک و بنگاههای لجستیکی توانمندتر و کاراتری داشته باشیم، قدرت چانهزنیمان برای حضور و همکاری در زنجیرههای تامین جهانی بیشتر خواهد بود. این لجستیک هست که اتصال و ارتباط بنگاههای داخلی و تولیدات داخلی را با بازارها و کسبوکارهای دیگر زنجیره تامین در سایر کشورها برقرار میکند. و از همین روست که منافع غیرملموس لجستیک تجاری و اجزای آن، مثل ترانزیت و ترابری بینالمللی ، بعضا مهمتر و بیشتر از منافع اقتصادی مستقیم آن است. وقتی لجستیک تجاری ایران عملکرد خوبی داشته باشد این پالس مثبت را به سایرین و فعالان بینالمللی ارسال میکند که ایران کشوری مورد اطمینان و دارای امنیت اقتصادی و سرمایهگذاری است و در واقع کاتالیزور حضور کسبوکارهای ایرانی در زنجیرههای بینالمللی خواهد بود .
یکی از موثرترین راههای حمایتی دولت از بخش خصوصی برای کمک به حضور آنها در زنجیرههای تامین جهانی ، حمایت پشتوانهای و اعتباری است . به این معنی که دولت در راستای حمایت از تولیدات صادراتگرا ، میتواند تضامین و تعهدات موردنیاز برای حضور بنگاههای ایرانی در زنجیرههای تامین بینالمللی را برعهده گیرد . در اینصورت ، بنگاههای بزرگ بینالمللی، سادهتر و با اطمینان بیشتر، حاضر به همکاری با بنگاههای بعضا ناشناخته داخلی خواهند بود. در همین راستا ، دولت باید خود را از طرف اصلی مذاکره در نشستهای اقتصادی-تجاری با سایر کشورها کنار بکشد و فقط نقش حمایتی و پشتیبانی از بخش خصوصی ایفا کند و این بخش خصوصی واقعی باشد که بازیگردان و محور اصلی مذاکرات با سایر کشورها قرار گیرد . و صد البته بخش خصوصی ما نیز به دلایلی که گفته شد نیازمند زمان خواهد بود تا نحوه تعامل و مذاکره حرفهای را در این سطح تجربه کند و این وظیفه دولتمردان است که ایشان را برای این منظور توانمند سازند .
دولت و حاکمیت باید زمینه و بستر قانونی تسهیل فعالیت کسبوکارها و زنجیرههای تامین بینالمللی در ایران را فراهم کند . این تسهیلگری هم در فراهمسازی زمینه حضور مستقیم آنها در کشور (مانند راهاندازی دفاتر نمایندگی ، ایجاد سایتهای تولیدی ، ایجاد مراکز توزیع و لجستیک منطقهای ، ...) و هم در فراهمسازی زمینه مشارکت با بنگاههای ایرانی (همچون قراردادهای Joint Venture ، فرانچایز ، ...) میتواند صورت پذیرد .
هرچند که راههای چاره برای تسهیل حضور ایران در زنجیرههای تامین بینالمللی ممکن است بیش از اینها باشد ، اما به عنوان آخرین توصیه برای حضور هوشمندانه در عرصه بینالمللی که همسو با منافع ملی کشورمان باشد تاکید میکنم بر ضرورت شناخت صحیح از همکاران و شرکای اقتصادی و تجاری . گرچه باید تلاش کرد با همه کشورها در راستای منافع ملی و در سطوح مختلف ارتباط و تعامل داشت اما مسلما در آن میان ، برخی به عنوان شرکای استراتژیک و اصلی ایفای نقش خواهند کرد . انتخاب این شرکای استراتژیک برای کشورمان و تعریف منافع مشترک بسیار حایز اهمیت است . قدرت اقتصادی ، روابط حسنه و مثبت تاریخی ، داشتن زنجیرههای تامین قدرتمند در سطح بینالمللی ، قابلیت اتکا و همکاری بلندمدت ، تجربه مناسب در همکاریهای بینالمللی ، علاقمندی به سرمایهگذاری در کشورهای در حال توسعه، داشتن منافع مشترک ، از جمله فاکتورهای مهمی هستند که در انتخاب شرکای استراتژیک باید مدنظر باشند .