احمد پژوهش
احمد واقعا یک جواهر است برای بندر و دریاییها ، بعد از سالها که دیدمش ، دغدغه اش پسرش بود که برایش بدنبال کار میگشت !
غواص بندر شهید رجایی اشتباه نکنم از خطه آبادان ، بدون ترس و بدون حرف اضافه ، مرد عمل و انجام ، خوشرو ولی جدی ، کار بلد و همیشه آماده .
این کمترین واژه هایی ست که برای احمد بکار بردم ، احمد یک غواص حرفه ای بود ، پای تمام اسکله ها هم غواصی کرده بود ، کشتی که به گل میخورد ، آه از نهاد پایلوت شرمسار و کاپیتان ضربه خورده بر می آمد .
بندر غلغله میشد ، کشتی .....به گل خورده ، اولین سوال همه هم این بود ، پایلوت کی بوده ؟
اینجا بود که همه چشم به احمد داشتند ، او باید به زیر آب میرفت و در عمق ۱۵ تا ۲۰ متری ، جایی که چشم اصلا دید نداشت تاریکی مطلق ، در آن گل و لای ، ذره ذره و سانتیمتر به سانتیمتر با لمس بدنه کشتی به بر آمدگی گل میرسید ، تمام طول ۲۵۰ متری کشتی هیولا را از چپ و راست وارسی میکرد ، به پروانه میرسید ، تمام اوضاع را در ذهن نگه میداشت و بعد از حدود ۳۰ تا ۴۵ دقیقه در حالیکه همه جان به لب شده بودند ، از یک طرف کشتی می آمد بالا ، سریع از طناب کشتی بالا میرفت ، وارد اتاق کاپیتان میشد و فرماندهان یدک کشهای بندر را هم صدا میکرد گزارش را به هاربور مستر بندر میداد ، بعد همگی با هم شور میکردند که یدک کشها به کدام سمت بکشند و کاپیتان چه بکند و وظیفه افسران چیست !
بدون حرف اضافه و تعارف !
کار آغاز میشد و اگر مرحله اول کشتی رها نمیشد ، به محض استاپ هاربور مستر ، احمد ۶۰ ساله خسته ، باز لباس غواصی میپوشید و تنها مجددا به زیر آب میرفت تا ببیند اشکال کار کجاست .
و این داستان تا مد مجدد و یک عملیات دیگر گاه تا ده ها ساعت ادامه داشت و احمد تا رها شدن کشتی آرام و قرار نداشت ،
احمد عمل قلب باز کرده بود و زیر آب رفتن برایش سم بود ، یکبار کاپیتان یک کشتی خارجی که کارهای احمد را دیده بود به من گفت : این مرد یک جواهر است ، چرا اجازه می دهید تنها به عمق برود ، اینکار خلاف قوانین جهانی ست، به من گفت : تیم های غواصی در دنیا برای هر غوص و عملیات شناسایی کشتی به گل خورده حدود ۲۰هزار دلار به علاوه تمامی امکانات و تجهیزات را میگیرند و باور نمیکرد این مرد ۶۰ ساله غواص ما با حقوق کارمندی کار میکند .
یکبار از او پرسیدم سخت ترین لحظات کارت کی و کجا بود ؟ گفت : وقتی برای جمع آوری پیکرکشته شدگان هواپیمای ایر باس که توسط ناو آمریکایی زده شد میرفتیم ، صحنه های رقت باری بود که هنوز هر وقت به یادش می افتم بدنم میلرزد .
وقتی از کودکان پر پر شده حرف میزد ، هق هق گریه میکرد .
احمد واقعا یک جواهر است برای بندر و دریاییها ، بعد از سالها که دیدمش ، دغدغه اش پسرش بود که برایش بدنبال کار میگشت !
نمیدانم الان غوص میکند یا نه ، ولی تجربیات احمد نه جایی نوشته شده و نه جایی گفته شده ، احمد دنیای تجربه است و این را باید ارج گذاشت ، آن سالها احمد فروغی و جناب حکیمی ، بعد هم خود عفیفی پور و آقا مهدی نوفرستی خیلی خاطرش را میخواستند ، شاید امروز با مدیر کل شدن الله مراد عفیفی عزیز ، مشکلات احمد هم حل شده باشد .
دعا میکنم احمد پژوهش این مرد فداکار و بی ادعای بنادر با آن قلب جراحی شده برای گذران زندگی دیگر غوص نکند و کار را به جوانان بسپارد و هر کجا هست خداوند به او و خانواده گرامی اش یک زندگی شاد و پر از آرامش و راحتی عطا بفرماید که بارها و بارها قلب بسیاری از پایلوتها و کاپیتانها را شاد کرده بود .
علی یارش باد